برای زندگی در زمین . بوته گلی کافی بود وقتی که شکوفه می دهد در سکوت . آرام و عمیق . ومن نابینای راه گم کرده . اینهمه لیلای عاشق را نمی دیدم از وقتی که چشمانم را بستم و دستانم را شستم یا چشمانم را شستم و دستهایم را بستم . و ذهنم را خانه تکانی کردم در زمینی دیگر ساکن شده ام . که پر از لیلاست آرام شده ام .وسیع .به وست کهکشان.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت